مقدمه
ما زنان صدر اسلام را از خلال حوادث صدر اسلام كه خود در آن قهرمان و تعيين كننده بوده اند بررسي مي كنيم.
در بستر تاريخ و از خلال حوادثي كه در تاريخ گذشته است، دست زنان را در بخش خدمات، فرهنگ، سياست، مسائل نظامي و عقيدتي نشان مي دهيم، همانگونه كه دست مردان را نشان داده اند.
ابتدا يك تقسيم بندي از عصرها و زمانهائيكه اين درس شامل آن مي شود ارائه مي دهيم.
عصرها :
1- عصر تنزيل 1- غزوات و سريه ها
2- جنگ هاي رده
سارقين
2- عصر تأويل و نبردهاي امام علي (ع) قاسطين
ناكثين
قاعدين
تعقيب و محاكمه زنان
3- عصر بني اميه موضع گيري زنان
شركت درقيامها (اشكال وابعاد سازنده زنان عقيدتي سياسي،نظامي، فرهنگي و خدماتي)
وقتيكه ما سيره زنان را مطالعه و بررسي مي كنيم، طبيعي است كه دست زن را در تمام مسائل مي بينيم و هيچ گونه شكي نيست. اما مسائل خاصي است كه اگر ما آنها را بهتر مطالعه كنيم، بهتر مي توانيم نقش زن را مشخص كنيم و اهميت موضوع را دريابيم.
الف- عصر تنزيل يا همان عصر نبوت: ما در واقع دو مسئله و دو رشته از حوادث و قضايا را در اين عصر بايد بشناسيم و مطالعه كنيم، چرا كه زنان در اين دو حادثه نقش مهمي داشته اند :
1- غزوات و سريه ها
2- جنگ هاي رده (به جنگ هايي مي گويند كه بعضي ها مرتد شدند)
در عصر تنزيل ما در بخش خدمات و در مسائل ديگر از جمله تبليغات و نظامي، زنان را مي بينيم ولي اين حضور از عصر تأويل كمتر است.
ب: عصر تأويل كه به معناي عصر امامت است : كه از نصب امام علي و پس از پيامبر گرامي شروع مي شود و ما چگونگي سير و گذشت اين حوادث را بايد بررسي كنيم. در اين عصر نبردهائي شروع مي شود و احزاب و دسته هايي مانند قارچ از زمين سربر مي آورند. و ما با چهار حزب روبرو هستيم و طبيعي است كه دست زنان را در مبارزه با اين احزاب منحرف مي بينيم. اين چهار حزب عبارتند از : مارقين، قاسطين، ناكثين، قاعدين. در عصر تأويل زنان قهرمان و مبارز مجاهد همراه با امام علي (ع) مبارزه مي كنند و خط و رهنمود را از او مي گيرند. عصر بني اميه پس از امام علي (ع) و شهادت آن امام بزرگ شروع مي شود. حكومت بين اميه و آل ابي سفيان وارد رهبري مي شوند و ما باز حركات زنان و مبارزات آنان را مي بينيم. البته در اين زمان معاويه نيز به قلع و قمع و سركوب و تعقيب و كنترل آنان مي پردازد ولي به هرحال زنان مي ايستند و مبارزه و دفاع مي كنند و از همان خطي كه حضرت زهرا (ع) به ايشان ياد داده و امام علي رهنمود داده اند براساس خط امامت به راهشان ادامه مي دهند و به خاطر آن سخت تعقيب و محاكمه مي شوند.
زيرا چنين زنان مبارز در صفين و جمل هم بودند و مبارزه كرده بودند. از اين دسته زنان مي توان حبي همسر كميت زيد اسدي كه با زيد بن علي همكاري مي كرد، يا عده اي از زنان مبارز و قهرمان كه مورد تعقيب بني عباس هم بودند و در زندانهاي معروف آنها بسر مي بردند كه بعداً معرفي مي كنيم. اين عصرها را بايد مطالعه كنيم و در واقع صدر اسلام شامل همين عصرها مي شود.
عصر تنزيل : عصري است كه پيامبر بعنوان رهبر و پيشوا و مفسر و راهنماي مذهب حضور دارند و تمام مسلمين تحت لواي او و به فرمان او مبارزه مي كنند، دشمنان هم صفشان مشخص شده است. شرك، نفاق، بت پرستي و يهود همه موضعگيري مشخص دارند و تمام كسانيكه بنام اسلام مبارزه مي كنند، همه صف واحدي را تشكيل مي دهند.
عصر تأويل : عصري است كه فتنه ها بروز كرده، تمام كساني كه مبارزه كرده اند حالا شمشيرها را شسته و غلاف كرده و سهم الارث مي خواهند و خلافت و فرمانبرداري. اينجا چه كسي مي تواند با اين احزاب و گروهها و دسته ها و هوس ها مبارزه كرده و اسلام را دوباره به خط اصيل خودش برگرداند. كسي كه اينكار را بكند قهرمان عصر تأويل است و او امام علي (ع) است.
در اينجا چه كسي جز امام علي (ع) مي تواند مبارزه كند؟ و ديديم كسانيكه به تعداد انگشتان دست بودند، ايستادند و مبارزه كردند. در اينجا حق زنان محفوظ است. يعني مي بينيم زنان قهرمان با امام علي (ع) بودند، حركت كرده و قهرمان عصر تنزيل و تأويل هستند. سودة همداني، زرقاء ، دارميه ، فسسيبه، املاخير، عكسرشه همه اينها زنان قهرماني بودند كه در عصر تأويل مبارزه كردند و هم در عصر تنزيل.
اگر تاريخ جاهليت و اشعار جاهليت را كه برجاي مانده مطالعه كنيم، مي بينيم كه در آنجا زن يك شخصيت مستقل ندارد . شخصيت زن در رابطه با غريزه مطرح مي شود. مثلاً در اشعار جاهليت زن بعنوان وسيله اي كه مرد را به آرزوهايش مي رساند، مطرح مي شود. يا در جايي كه دختران خود را زنده بگور مي كردند در مقابل اين كار زشت خود اني چنين مي گفتند كه وقتي زني نمي تواند از خود و قبيله اش دفاع كند و در جنگ ها اسير مي شود پس بهتر كه نباشد. اما اين اسلام بود كه به زن شخصيت داد و او را به صورت يك قهرمان مبارز تعيين كننده وارد صحنه هاي اجتماعي كرد. اينها همه از بركت اسلام بود.
مثلاً نسيبه دختر كعب به عنوان يك عامل تعيين كننده در جنگ احد و بهترين مداع از رسول خدا (ص) و از مكتب شناخته شده. در صورتي كه زنان مشكر از جمله هند در جنگ احد بزمي تهيه كرده بودند و در حدود 20 كجاوه زن با ساز و دف جمع كرده بودند و با نوازندگي مي خواستند مردان را تشويق به جنگ كنند.
از نسيبه مي پرسند، هند در احد چه كار مي كرد؟ گفت مقداري زيورآلات زنانه همراه خود آورده بودند و مردان را تشويق به جنگ مي كردند و اگر مردان نمي پذيرفتند از اين زيورآلات بر گردنشان مي انداختند كه شما زن شديد! آنها هم رگ غيرتشان مي جنبيد كه نكند زن بشوند، پس مي جنگيدند. در اينجا شخصيت زن به موازات شخصيت مرد حركت نمي كند، بلكه شخصيت او بايد وسيله اي باشد براي تحريك و تشويق مردان.
اكنون به تدريج حضور زن را در صحنه اجتماعي، سياسي بررسي مي كنيم. از پيمان عقبه شروع مي كنيم. وقتي پيمان بسته شد و به تدريج هجرت آغاز شد و زنان آمدند با پيامبر (ص) پيمان بستند. از جمله آنها همين نسيبه دختر كعب بود كه با پيامبر براي دفاع از اسلام و پذيرفتن دين پيامبر و حفاظت اسلام در مدينه پيمان بستند. بعد از اين پيمانها است كه حضور زن را فعال تر در نهضت مشاهده مي كنيم و در مي يابيم كه در مسائل سياسي و فرهنگي و تبليغاتي و خدماتي و نظامي زن حضور طبيعي خود را به موازات مرد نشان مي دهد او نه عقب مانده و نه جلو رفته، بلكه حركت اسلامي خود را به نيكي انجام داده است.
معرفي بانوان بزرگ اسلام
1. نسيبه بنت كعب
فعاليت هايي كه اين بانوي قهرمان داشته و در غزواتي كه شركت نموده است.
1- غزوه احد شركت كرده و 13 زخم برداشت .
2- در حديبيه شركت كرد.
3- در خيبر شركت كرد.
4- در عمره القضاء شركت كرد (سالي قرار بود كه پيامبر اكرم به مكه بروند و چون نتوانستند به مكه بروند قضاي آن را بجاي آوردند و آنرا عمره القضاء مي نامند.)
5- در پيمان عقبه شركت داشتند.
6- در بيعت رضوان شركت كرد.
7- در حنين نيز شركت كرد.
8- در جنگ يمامه شركت كرد.
نسيبه يك دستش را در جنگ يمامه از دست داد و در همين جنگ پسرش هم شهيد شد. نقل شده است: در زمان خليفه، دوم خليفه گفته بود: پيراهن معروفي كه در غنيمتي بدست آمده است را به بهترين زن داد كه لايق آن باشد، بعضي ها گفتند: به زن عبدالله بن عمر بدهيد كه عروس خودت باشد. خليفه گفت : اينها هيچكدام شايسته اين خلقت نيستند و اين فقط شايسته نسيبه است. كسي كه در جنگ احد بهترين دفاع را از مكتب و از پيامبر (ص) مي كرد. كسي كه پيامبر دربارة ايشان مي فرمودند: به هرجا مي نگريستم نسيبه بود كه مبارزه مي كرد، چپ را نگاه مي كرديم، نسيبه بود. راست را نگاه مي كرديم، نسيبه بود. در آن لحظات حساس او بود كه به بچه هايش مي گفت: پيامبر را رها نكنيد، هم مسئله تبليغ، هم آبرساني و هم مداواي مجروحين و هم دفاع از پيامبر را به عهده داشت.
ام ايمن :
كسي كه پيامبر وي را بشارت به بهشت مي دهد و به آنها مرحبا مي گويد و سلام مي كند و احترام مي گذارد و در خانه اش نماز مي گذارد ام ايمن است. كه به مولاه رسول الله معروف است او كسي است كه در خانه پيامبر و حضرت خديجه پرورش يافته و پيامبر بي اندازه احترام و صميميت نسبت به ايشان داشتند.
ام ايمن در احد و حنين و خيبر يعني سه جنگ معروف شركت كرد. در احد و حنين مداواي مجروحين و آب رساني را بعهده داشت و خوب انجام تكليف كرد. در مسأله فدك خليفه اول از حضرت زهرا شاهدي خواست كه از جمله شهود حضرت، ام ايمن بود.
«ام ايمن مادر اسامه است جوان 17 ساله اي كه پيامبر او را به شگري از مهاجرين» و انصار امير كردند.
حضه :
بانوي ديگر حضه است كه پدرش مجش و مادرش اميمه دختر عبدالمطلب بود. شوهرش مصعب بن عمير بود. پس از جنگ احد كه عده زيادي شهيد شده و عده اي نيز مجروح شدند به ديدار پيامبر آمد. پيامبر رو به او كرده گفتند: حضه برادرت عبدالله شهيد شد او گفت: انا لله و انا اليه راجعون. پيامبر فرمودند : دائي ات حمزه هم شهيد شد، باز هم همين حمله را تكرار كرد. پيامبر فرمودند: شوهرت مصعب نيز شهيد شد. حضه گفت: واي از جنگ.
ام عامر :
بانوي ديگر از قهرمانان اسلام ام عامر است . او از بيعت كنندگان با پيامبر بود و در جنگ خيبر شركت داشت.
ام سليم :
اين بانو در جنگ احد و حنين شركت داشت. همين بانوي بزرگوار بود كه خنجري به كمر مي بست و براي دفاع از اسلام مسلح مي شد و به پيامبر مي گفت: اين خنجر براي آن است كه شكم مشركين را با آن بدرم و گردنشان را بزنم. از جمله خدمات اين بانو مسلمان كردن شوهرش طلحه مي باشد.
سميرا بنت قيس :
او از زنان شركت كننده در احد و بيعت كنندگان است.
كبشه :
آخرين بانو از اين سلسله يعني بانوان بيعت كننده و مبارز در احد است. كه پيامبر را اطاعت و در جنگ ها شركت مي كرد.
همسران پيامبر
خديجه :
ميدانيم اولين زن مسلمان حضرت خديجه و اولين مرد مسلمان حضرت علي است. خديجه در مكه كه مظهر بت و ظلم و فتنه و فقر بود، با تمام توان با پيامبر گرامي همكاري نمود و تمام اموال خود را صرف كرد به طوريكه آخر عمر از نظر مادي هيچ چيز نداشت. كسي نمي تواند كه منكر شود چه اندازه حضرت خديجه به پيامبر كمك نموده و در گسترش اسلام و در رسالت او كمك كرده است.
حضرت خديجه سه سال مانده به هجرت پيامبر در سن 65 سالگي از دنيا رفت و بعد از او ابوطالب. به همين خاطر آن سال را سال اندوه ناميدند. پيامبر اكرم در حيات خديجه همسري اختيار نكرد، با اينكه چنين كاري خلاف عرف و عادت هم نبود.
ام سلمه
يكي از همسران حضرت محمد است كه در قبرستان بقيع مدفون شدند. وي مورد احترام جامعه اسلامي است. و 378 حديث از پيامبر نقل كرده است بعضي از زنان محدثه هستند. ام سلمه صاحب اسرار رسول خدا بود. و وقتي جبرئيل خبر شهادت امام حسين (ع) را بيان كرد پيامبر مسئله را به ام سلمه گفته بود. او كسي است كه آيه تطهير در خانه ايشان به پيغمبر نازل شد.
«يريد الله ليذهب عنكم الرجس اهل البيت و يطهر كم تطهيرا: يعني خداوند مي خواهد شما اهل بيت را پاكيزه گرداند و آلودگي را از شما ببرد.»
ام حبيبه :
اين بانوي بزرگوار، پدرش ابوسفيان از مشركين و منافقين و معاندين و از كساني بود كه همه تلاش و نيروي خود را براي خفه كردن صداي اسلام بكار گرفته بود. زندگي اين بانو را بايد بيان كرد تا معلوم شود كه اعتقاد به مكتب است كه بين دختر و پدر تا اين حد اختلاف ايجاد مي كند. اعتقاد ام حبيبه را به مقام ام المؤمنين مي رساند و نفاق ابوسفيان می سازد.
سوابق ام حبيبه :
عده اي از مسلمانان به دستور پيامبر به حبشه كه پادشاهي مسيحي به نام نجاشي داشت و معاندت با اسلام نداشت، مهاجرت كردند. تا تبليغ كنند و صداي اسلام را به آنجا نيز برسانند. اين بانو و شوهرش نيز جزو مهاجرين به حبشه بودند. شوهرش مرتد شد و به نصرانيت رو آورد. ام حبيبه بعد از اين حادثه به شرف همسري پيامبر اكرم مفتخر شد.
صفيه بنت عبدالمطلب :
پدرش عبدالمطلب جد پيامبر گرامي و مادرش هاجر بنت رجب بود. او يكي ازبيعت كنندگان با پيامبر و از شركت كنندگان در غزوه احد و خندق است.
فاطمه (س) و جامعه اسلامي
نقش و رهبري حضرت فاطمه (س)
از تلاشهاي عصر تنزيل و نمونه هايي نقل شد كه به اجمال از آن گذشتيم. اكنون عصر تأويل و نقش حضرت فاطمه (س) و زنان پيرو مكتب ايشان را مورد بررسي قرار مي دهيم.
نقش دختر گرانقدر پيامبر در 3 زمينه خلاصه مي شود :
1- افشاگري
2- اعتصاب و به زير سؤال بردن سياست حاكم
3- هدايت جامعه اسلامي براي خروج از بن بست.
ايشان در نخستين سخنراني افشاگرانه خود كه در مسجد ايراد فرمودند، اوضاع سياسي آينده جامعه را هشدار دادند. حضرت فرمودند: چكش هايي بر پيكر جامعه مي خورد كه باعث انحراف در جامعه مي شود. هركس صداي اين چكش را نشنود كر است. كر باد گوش و لال باد زباني كه شكاف و انحراف را در جامعه مي بيند ولي سكوت مي كند. هشيار باشيد كه دوباره خط جاهليت را دنبال نكنيد اما با نام اسلام.
اينجاست كه اگر همه سكوت كنند او نبايد سكوت كند چون دختر پيامبر است و به طور كلي تمام مراحلي را كه يك انسان مبارز مؤمن بايد طي كند گذرانده و به مرحله اي رسيده كه بايد افشاء كند.
پس ازرهنمود و حركت دخت گرامي پيامبر بود كه جامعه اسلامي به تكاپو افتاد و تلاش ها براي حفظ و تداوم سنت نبوي درگرفت و مردان و زنان متعهد بپا خاستند و گام در ميدان نهادند.
ثمرة آن سخنان پس از 25 سال در عصر اميرالمؤمنين ببار آمد و اكنون شما شيردلان عرصة سخن را در صفين و بعد از صفين مي بينيد كه چگونه از سنت ارزشمند نبوي و مكتب ارجمند علوي حمايت مي كنند و در برابر انحراف ها مي خروشند.
در اينجا پاره اي از سخنان بانوان پاسدار ولايت و قهرمان پهنه حيات سرافراز مكتب نقل مي شود .
1- اروي :
در مراسم حج اروي دختر حارث بن عبدالمطلب كه از زنان بلندآوازه و فاضله بودند بر معاويه درآمد و گفت: همانا نعمت را كفران كردي و پسرعمت علي را آزردي و درباره اش بدي و ناجوانمردي روا داشتي و خود را به نامي بجز آنچه حق داشتي خواندي و بي آنكه خود و پدرت در راه اسلام بلائي ديده و رنجي كشيده باشيد به ناحق و ناروا خويش را برحق شمردي و به آنچه محمد (ص) آورد كافر شدي. پس خداوند بخت را از شما برگرداند و آبروي شما را بريزد و رسوا سازد و حق به اهلش برگردد.
2- سودة همداني
سوده دختر عماره بن اشتر از قبيله همدان پس از شهادت حضرت علي بر معاويه درآمد و گفت: درود خدا نثار جان پاكي باد كه قبري او را دربر گرفته است كه همه عدل و داد در آن خفته است. آن جان پاك با حق پيمان بسته، كه آن را با چيزي عوض نگيرد و سرانجام با حق و ايمان همدم و همساز شد . معاويه گفت: اين كه مي گويي كه بوده است؟ سوده پاسخ داد: علي بن ابيطالب.
3- دارمية حجوني
معاويه در سفري به حج از حال او جويا شد و به جستجوي او فرستاد. دارميه را به نزد وي بردند. معاويه گفت: مي خواهم بدانم چرا علي را دوست داري و مرا دشمن؟ دارميه گفت : من علي را دوست دارم چون در ميان رعيت عدالت را اجرا مي كرد و بهره هر كس را به طور مساوي مي داد. و تو را دشمن مي دارم به اين سبب كه با كسي كه به امر خلافت از تو سزاوارتر بود نبرد كردي و چيزي را جستي كه از آن تو نيست و از علي پيروي نمودم براي اينكه رسول خدا در غدير خم و با حضور تو رشته ولايت او را منعقد كرد.
4- زرقاء همداني
معاويه به او گفت : اين تو نبودي كه در صفين به شتر سرخ موي سوار بودي و به جنگ عليه ما تشويق مي كردي. تو در تمام خونهايي كه علي ريخته دست داشتي و شريكي.
زرقاء گفت : با اين شهادت و بشارت كه دادي شادم كردي.
5- عكسرشه دختر اطرش :
وي در ملاقاتي كه با معاويه داشت، معاويه به او گفت: حالا ديگر اميرالمؤمنين شده ام. عكسرشه گفت: آري، ولي امام علي زنده نيست. معاويه گفت: تو همان نيستي كه شمشير حمايل و در صفين ميان دو صف ايستاده و مردم را تشويق به جنگ مي كردي.
و بانوان ديگري چون ام الخير، بكاره هلالي و ام سنان كه همه از بانوان قهرمان هستند كه در جنگ ها شركت داشتند.
كمك هاي زنان براي تأمين هزينه جنگ :
يكي از نقش هايي كه زنان در جنگ ها به عهده داشته اند، كمك در تأمين هزينه جنگ بوده است. بطور مثال، جنگ تبوك در زماني واقع شد كه مردم از حيث آذوقه و امكانات در تنگنا بودند و بسياري از افراد قادر به تأمين هزينه لازم نبودند، از اين رو پيامبر براي تأمين هزينه جنگ اقدام به جمع آوري كمك هاي مردمي نمودند. زنان نيز با دادن زينتهاي خود در اين امر مهم شركت كردند.
ام سنان اسلميه مي گويد :
رسول خدا در خانه عايشه بودند و در حضور ايشان پارچه اي پهن بود كه در آن دستبندها، النگوها، انگشترها، خلخال ها و زيورهاي اهدائي زنان جمع بود.
پيامبر به زناني كه در جنگ ها شركت مي كردند و در كارهاي امدادي و خدماتي شركت داشتند، سهمي از غنيمت جنگي رحمت مي فرمود.
نقش زنان در صحنه هاي سياسي و اجتماعي :
بعد از هجرت پيامبر (ص) ، مردان و زنان مؤمن از مكه به مدينه هجرت كردند كه به مهاجران معروف شدند. اين زنان معمولاً با فاميل خود كه مسلمان شده بودند به مدينه مهاجرت مي كردند. در سال ششم هجري صلح حديبيه منعقد شد. بعضي از زنان اهل مكه كه مسلمان شده بودند ولي افراد خانواده آنان كافر و مشرك بودند از مكه فرار كردند و به مدينه هجرت نمودند. آنان شوهر و فرزند و خانه را رها كرده و براي پيوستن به رسول خدا به سوي مدينه رهسپار شدند.
اولين زني كه از دارالكفر فرار كرد و به مدينه آمد سبيعه دختر حارث بود و زناني ديگر از جمله اميه، اروي، كلثوم و ...
نقش يك زن در ايمان آوردن حمزه :
روزي ابوجهل حضرت محمد را آزار داد و ناسزا گفت : اين جريان در زماني بود كه حمزه عموي پيامبر هنوز اسلام نياورده بود. حمزه روزها به شكار مي فت و بعد از شكار كه باز مي گشت به مسجدالحرام براي طواف مي رفت. در راه به كنيزي برخورد كنيز به او گفت: امروز نبودي كه ببيني برادرزاده ات محمد از دست ابوجهل چه صدمه هايي ديد و چه دشنامها شنيد. و محمد بي آنكه جوابي بگويد به خانه رفت. خشم حمزه از شنيدن اين سخنان شعله ور شد . به مسجدالحرام آمد و با كمان خود برسر ابوجهل كوبيد و گفت: آيا محمد را دشنام مي دهي؟ درحالي كه من به دين او هستم. اكنون اگر جرأت داري مرا دشنام ده.
بيعت زنان با امام علي (ع) در غدير خم:
در غدير خم، پس از اينكه پيامبر اسلام (ص) خلافت حضرت علي را كه از جانب خدا وحي شده بود، به گوش مردم رسانيدند، در خيمه اي نشسته و امر فرمودند كه در خيمه ديگري حضرت علي بنشينند و مسلمانان براي بيعت بيايند. تمام مردان يك به يك وارد خيمه حضرت علي (ع) شده و به او تبريك گفته و بيعت مي نمودند. و بعد زنان وارد شده سلام و تبريك گفتند.
زنان صدر اسلام كه از جاهليتي تاريك رهايي يافته بودند با الهام از آيات قرآن و سنت نبوي در بسياري از عرصه هاي زندگي خوش درخشيده اند.
آثار نهضت علمي پيامبر در زنان صدر اسلام
ديري نگذشت كه جامعه شاهد درخشش صدها زن مسلمان در رشته هاي مختلف علوم آن عصر بود. آمار زنان اديب و انديشمند خاندان بني هاشم و ياران نزديك ايشان به نسبت از ديگر خاندان بيشتر است.
1- زنان بر مسند تعليم و در جايگاه فرادهي دانش
عايشه همسر رسول اكرم از طب، ستاره شناسي، شعر، تاريخ و فقه اطلاع داشت و به مردم آموزش مي داد.
2- فراگيري سخنان و سيره ي معصومان (ع) و نقل آن
3- درخشش زنان مسلمان در علوم قرآني
ام ورقه، از زنان فاضل عصر خويش بود. رسول خدا او را شهيده ناميد. وي قرآن را جمع كرده و قاري آن بود.
4- زنان و فقاهت
پس از رحلت پيامبر زنان انديشمند و فرزانه بودند كه چون مردان و بلكه بهتر از آنان استنباط احكام مي كردند مانند ام سلمه، زينب دختر ابوسلمه، حضرت فاطمه (س) .
* يا ايها النبي اذا جائك المومنان يبايعنك علي ان لا يشركن بالله شيئاً و لا يسرقن و لا يزنين و لا يقتلن اولادهن و لا يأتين بيهتان يفترنيه بين ايديهن و ارجلهن و لا يعصيك في معروف جنايعهن و استغفرلهن الله ان الله غفور رحيم (ممتحنه / 12)
اي پيغمبر چون زنان مؤمن آيند كه با تو برايمان بيعت كنند كه ديگر هرگز شركت به خدا نياورند و سرقت و زناكاري نكنند و اولاد خود را به قتل نرسانند و بركسي افترا و بهتان ميان دست و پاي خود نبندند (يعني فرزند پرورده خود را به دروغ به كسي نبندند) و با تو در هيچ امر معروفي مخالفت نكنند. بدين شرايط با آنها بيعت كن و برآنان از خدا آمرزش و غفران طلب كن كه خدا بسيار آمرزنده و مهربان است.
به گفته مفسران اين آيه روز فتح مكه پس از بيعت مردان با رسول خدا نازل گرديد. چون زنان براي بيعت نزد پيغمبر آمدند، دستور فرمود قدحي پراب كردند و دست در آن كرد و ايشان را فرمود دست در آن برند و بر آنچه در آيه آمده (شش امر) بيعت كنند. آن 6 امر عبارتند از :
1- شرك نورزند
2- سرقت نكنند
3- زنا نكنند
4- فرزند خويش نكشند
5- بهتان نزنند
6- در امور خير نافرماني از پيغمبر نكنند.
* و لا ترهوا فتياتكم علي الباغء ان اردن تحصنا لتبتغوا عرض الحيوه الدنيا و من يكرمهن فان الله من بعد اكراههن غفور رحيم (نور / 33)
و كنيزكان خود را كه مي خواهند پاك بمانند براي طمع مال دنيا جبراً به زنا وادار مكنيد كه هركس آنها را وادار به زنا كند خدا در حق آنها كه مجبور بودند آمرزنده و مهربان است.
در شأن نزول اين آيه گفته اند كه عبدالله بن ابي كنيزان خود را مجبور به زنا مي كرد تا از اجرت اين كار استفاده كند. دو تن از كنيزان نزد رسول خدا شكايت بردند اين آيه نازلشد (تفسير شاهي)
* الرجال قوامون علي النساء بما فصل الله بعضهم علي بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغيب بما حفظ الله و اللاتي تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجررهن في المضاجع و اضربوهن فان اطعنكم فلا تبغوا عليهن سبيلاً ان الله كان علياً كبيرا (نسا / 34)
مردان را بر زنان تسلط و حق نگهباني است به آنچه خداوند بعضي از انسانها را بر بعضي ديگر فزوني و برتري داده است و به واسطه آنكه مردان از مال خود به زن نفقه مي دهند پس زنان شايسته و مطيع در غياب مردان حافظ حقوق شوهرانشان هستند و آنچه را خدا به حفظ آن امر فرموده نگه مي دارند و زناني كه از مخالفت و نافرماني آنها بيمناكيد بايد (نخست) آنان را موعظه كنيد (اگر مطيع نشدند) از خوابگاه آنان دوري گزينيد (باز مطيع نشدند) آنان را به زدن تنبيه كنيد چنانكه اطاعت كردند ديگر به آنها حق هيچگونه ستمي نداريد كه همانا خدا بزرگوار و مسلط بر امور و عظم الشأن است.
در سبب نزول آيه گفته اند كه يكي از انصار (سعد بن ربيع) در ازاء نشور زنش را سيلي زد. پدر زن شكايت نزد پيغمبر برد. آن حضرت حكم به قصاص وي نمود. اين آيه نازل شد. لذا پيغمبر دستور به الغاء قصاص فرمود.
* قد سمع الله قول التي تجادلك في زوجها و تشتكي الي الله والله يسمع تحاوركما ان الله سميع بصير. الذين يظاهرون منكم من نسائهم ماهن امهاتهم ان امهاتهم الا التي ولدنهم و انهم ليقولون منكراً من القول و زوراً و ان الله لعفو غفور. والدين يظاهرون من نسائهم ثم يعودون لما قالوا فتحرير رقبه من قبل ان تیماساً ذلكم توعظون به والله بما تعملون خبير. فمن لم يجد فصيام شهرين متتابعين من قبل ان تيماسا فمن لم يستطع فاطعام ستين مسكينا ذلك لتؤمنوا بالله و رسوله و تلك حدود الله و للكافرين عذاب اليم.
(اي رسول خدا)، سخن آن زن را كه دربارة شوهرش با تو به مجادله برخاسته و شكوه او به خدا مي برد محققاً شنيد و گفتگوهاي شما را نيز مي شنود كه خدا شنوا و بيناست. آنانكه با زنان خود امهار مي كنند (يعني گويند نسبت تو بر من چون نسبت مادرم است) آنها مادر حقيقي شوهران نخواهند شد. بلكه مادرانشان جز آنكه آنها را زاييده نيست و اين مردم سخن ناپسند و باطل مي گويند و خدا را عفو و بخشش بسيار است و آنان كه از زنان خود ظهار كنند و آنگاه از گفته خود برگشته پيش از آميزش بايد برده اي آزاد كنند. اين دستوري است كه شما بدان موعظه مي شويد و خدا به تمام كردار شما آگاه است و هركه برده نيابد باز بايد پيش از مباشرت دو ماه پي در پي روزه بگيرد و اگر نتواند بايد 60 مسكين طعام دهد تا ايمان به خدا و پيامبرش آورند اين حدود و احكام الهي است و كافران را غذاب دردناك مهياست.
در وجه نزول آيه روشن است كه يكي از زنان صحابي به نام خدله همسر اوس بن ثابت نزد رسول خدا شكايت برد كه شوهرم با من كه جوان و مورد رغبت بودم ازدواج كرد و اكنون كه سنين عمرم زياد شده و چند شكم بچه آورده ام مرا مانند مادرش قرار داده است. اكنون من چند كودك خردسال دارم و استطاعت وجه معاش ايشان را نيست اگر انها را به وي واگذارم چنان مي شوند و اگر خودم سرپرستي كنم گرسنه مي مانم. تفسير شاهي
* للرجال نصيب مما ترك الوالدان والاقربون و لنساء نصيب مما ترك الوالدان و الاقربون مما قل منه او كثر نصيباً مفروضاً (نساء / 7)
براي اولاد ذكور سهمي از تركه ابوین و خويشان است و براي فرزندان اناث نيز سهمي از تركه چه حال كم باشد يا كه بسيار نصيب هركس از آن (در كتاب حق) معين شده است.
در سبب نزول اين آيه گفته اند كه يكي از انصار به نام اوس بن ثابت درگذشت و همسر و سه دختر از او بازماند، دو پسر عمويش كه وصي وي بودند، تمام اموال او را تصاحب كردند، زيرا به زن و كودك چون توانايي جنگ نداشتند ارث نمي رسيد زن شكايت نزد رسول خدا برد. اين آيه نازل شد.
«منابع»
1- آئينه وند – صادق، تاريخ زنان صدر اسلام، جهاد دانشگاهي دانشگاه الزهرا.
2- بحرالعلوم ، زنان صحابي در صدر اسلام، ترجمه محمدعلي عابدي
3- صداقت – سيد علي اكبر، زنان در تاريخ اسلام
4- آياه الاحكام.